لغت نامه دهخدا
- گفته پرمغز ؛ سخنی پرمعنی.
- مردی پرمغز ؛ مردی سخت دانا.
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. سخن پرمعنی.
مترادف ها
مغزی، پر مغز
موثر، مغزی، مختصر و مفید، پر مغز، شبیه مغز
پیشنهاد کاربران
این جمله از کتاب سرخ و سیاه اثر استاندال برداشته شده.
او با خود می گفت:زن من حقیقتاً بسیار دانا و پر مغز است!
دانا یعنی داننده یعنی آگاه که بر عکس میشه غافل .
پس پر مغز دانا نمیشه_ عاقل میشه
او با خود می گفت:زن من حقیقتاً بسیار دانا و پر مغز است!
دانا یعنی داننده یعنی آگاه که بر عکس میشه غافل .
پس پر مغز دانا نمیشه_ عاقل میشه