لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تند، مشتاقانه، شدید، متمرکز، تشدیدی، پرقوت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بسیارتوش ؛ پرزور. پرقوت. پرتوان :
از آن نامداران بسیارتوش
یکی بود بینادل و تیزهوش.
فردوسی.
از آن نامداران بسیارتوش
یکی بود بینادل و تیزهوش.
فردوسی.