پرطمطراق

/portamtarAq/

مترادف پرطمطراق: شکوهمند، شوکتمند، مجلل

متضاد پرطمطراق: ساده

معنی انگلیسی:
bombastic, flatulent, orotund, pompous, rhapsody, grandiloquent, high-sounding, overblown, highfalutin, highfaluting

مترادف ها

highfalutin (صفت)
بلند، قلنبه، اغراق امیز، پرطمطراق

turgescent (صفت)
باد کرده، متورم، پرطمطراق، اماس کننده

high-flown (صفت)
قلنبه، گزاف، اغراق امیز، پرطمطراق

پیشنهاد کاربران

ازدوبخش طم=توم بمعنای صدای بلندوگوشخراش
وطراق=صدایصدا وآوازی که ازکوفتن وشکستن ایجاد
میشود که ریشه کردی دارند
که حالتی اغراق آمیزرابیان میکند
طمطراق یا تم تراق. . . ط مخصوص زبان عربی است . ودر هیچ زبان دیگری وجود ندارد. طمطراق اگر عربی بود. باید چند تا هم خانواده هم می توانستیم بنویسیم مثل طاهر، مطهر، طهارت، اطهر. . . . . . . طمطراق به نظر می
...
[مشاهده متن کامل]
رسد ترکی باشد. با املای تمتراق مثل کلماتی که آخرشان اق دارنند. مثلا یراق، تورپاق ، یپراق، قشلاق، ییلاق، دراق، ساریمساق. . . . . . . . . . . .

آمیخته با شکوه و جلال و خود ستایی، سخن پر طمطراق سخنی فصیح و بلیغ است که آمیخته با کبر و کلمات و الفاظ مشکل و بیش از حد نیاز آراسته است. و نثر یا شعر مکلف را نیز پر طمطراق خطاب کنند.

بپرس