پرشیدن

لغت نامه دهخدا

پرشیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) برباد دادن. ( برهان ). پریشیدن.

فرهنگ فارسی

( پریشید پریشد خواهد پریشید بپریش پریشنده پریشان پریشیده ) ۱-( مصدر ) بد حال شدن تهیدست شدن . ۲- مضطرب گشتن. ۳- بیخود گشتن . ۴- ( مصدر ) پریشان کردن

فرهنگ عمید

= پریشیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس