پرسک

لغت نامه دهخدا

پرسک.[ پ ِ رِ ] ( اِخ ) نیکلا کلود فابری دو. سکه شناس فرانسوی. مولد بوژانسیه ( پروانس ) به سال 1580 م. و وفات در 1637 م. از وی نسخ خطی شرقی و مسکوکات و نمونه های معدنی بسیار مانده است.

فرهنگ فارسی

سکه شناس فرانسوی

پیشنهاد کاربران

پِرِسک= ( پِر به معنای پُر ) و ( اِسک به معنای آهو ) : در نتیجه پِرِسک=پر از آهو ( پر از شکار )
پِرِسک ( Peresk ) یک واژه باستانی و نام منطقه ای در شرق شهرستان سلسله ( الشتر ) در استان لرستان می باشد. این منطقه دارای دو روستای پرسک سفلی ( خسروآباد ) و پرسک علیا می باشد. شاید پرسک به معنای منطقه " پر از آهو" یا "پر از شکار" و شاید هم به معنای "محل سکونت پارس ها" می باشد. از نظر نویسنده این مطلب، با توجه به همجواری منطقه پرسک با کوههای گرین و روایت گذشتگان در خصوص فراوانی دامهای وحشی در این کوهها، معنای اول، یعنی منطقه پر از آهو ( پر از شکار ) محتمل تر است.
...
[مشاهده متن کامل]

پرسک جز حوزه جغرافیائی سلسله و محل سکونت و جز املاک دلیرمردان و طوایف ایل بزرگ حسنوند است .
زنده باد ایل بزرگ حسنوند لکستان
پرسک یک کلمه اختصاری به معنی پارسی بودن یاپارسیان کوه
پایه نشین
پرسک یک کلمه اختصاری به معنی پارسی بودن یاپارسیان کوه. . . پایه نشین
پرسک
پرسک مخفف پارس کوه میباشد

بپرس