پرسفونه

دانشنامه آزاد فارسی

پِرْسِفونه (Persephone)
(همتای پروسرپینا در اساطیر روم) در اساطیر یونان، الهه و ملکۀ جهان مردگان، دختر زئوس و دمتر، الهۀ کشاورزی. پلوتون، که هادِس نیز نام دارد، او را ربود و به جهان زیرین برد، اما بعدها به فرمان زئوس مقرر شد که نیمی از سال را روی زمین در کنار مادرش بگذراند. این اسطوره نماد رشد و زوال نباتات و تغییر فصول است. به فرمان زئوس، پرسفونه اجازه داشت که همیشه روی زمین زندگی کند مشروط به آن که در جهان زیرین هیچ غذایی نخورده باشد، اما او دانۀ اناری خورده بود. به روایتی، او هنگام خروج از جهان مردگان به دستور پلوتون دانۀ انار را خورد و بر اساس روایتی دیگر، این اتفاق هنگامی افتاد که در باغ پلوتون گردش می کرد، اما آسکالفوس، که پسر یکی از نمف های رود استوکس بود، او را دید و واقعه را گزارش داد. دمتر آسکالفوس را به سبب این کار به جُغد تبدیل کرد.

پیشنهاد کاربران

پرسفونه یا پرسفون ( به یونانی: Περσεφόνη ) ( به انگلیسی: Persephone /pərˈsɛfəni/; pər - SEF - ə - nee ) در اسطوره های یونان دختر زئوس و دمتر، و ملکهٔ جهان زیرین و همسر خدای مردگان، هادس است. او را کورئه یا کوره ( Kore /ˈkɔ:ri:/; KOR - ee ) ـ به معنای دوشیزه یا دختر ـ نیز می نامند. هومر او را به صورت شاهزاده خانمی باشکوه و معظم و نیرومند و مهیب، و به شکل بانویی هراسناک و معزز و محترم و متبرک و شاهانه توصیف می کند که لعن و نفرین های زندگان را در مورد به اجرا در می آورده است. او از طریق ربوده شدنش توسط هادس، و سپس ازدواجش با او تبدیل به ملکهٔ عالم زیرین و جهان اموات شد. رومی ها او را با نام پروسرپینا می شناختند. نام او به معنی «کسی که نور را نابود ساخت» است.
...
[مشاهده متن کامل]

هنگامی که پرسفونه، دختر باکرهٔ دمتر، در میان مرغزارها در جلگهٔ انّا واقع در سیسیل همراه با دیگر دوستانش در حال بازی و تفریح بود، زمین گلی عجیب را سر راه او رویاند. این گل عجیب که نرگس گفته شده است، هدیهٔ گایا ( مادر زمین ) به هادس، حاکم مطلق سرزمین ارواح، برای معشوقه اش پرسفونه بود. زیبایی این گل به اندازه ای بود که بیننده را بی اختیار به ترس آمیخته با احترام دچار می ساخت و قدرت خدایان یا قدرتی مافوق طبیعت را به نمایش می گذاشت. عطر گل مزبور نیز مسحورکننده و اعجاب انگیز بود؛ چنان که تمام آسمان و زمین را معطر و در خود غرق کرد؛ حال آنکه حیله و وسوسه ای شیطانی از سوی هادس برای جلب نظر پرسفونه بود. در سرودهٔ هومر آمده است:
از ریشهٔ این گیاه صدها شکوفه رشد کردند و بو پراکندند بسیار مطبوع و دلپذیر که تمامی پهنای بهشت در بالا و تمامی زمین شادی کردند. دختر جوان، بی خبر از حیله های خدایان، با دیدن این گل مسحور و شگفت زده شد و چون پاک و معصوم بود، دو دستش را برای چیدن آن دراز کرد. در همین هنگام هادس با ارابه ای زرین که اسبانی تیره آن را می کشیدند، از زمین بیرون آمد و در حالی که افسار اسبان را در دست چپ داشت، با دست راستش پرسفونه را از زمین برداشت و او را در ارابه نزد خود گذاشت و با سرعتی چون برق از آنجا دور شد.
پرسفونه فریاد برآورد و مادرش را صدا زد، اما هیچ یک از خدایان و نامیرایان صدای او را نشنیدند و تنها هکات و هلیوس ـ ایزد خورشید ـ صدای او را شنیدند و شاهد این ربوده شدن بودند. تپه ها صدای گریهٔ دختر را در فضا انعکاس دادند، و مادر صدای او را شنید و در جستجوی دختر همچون پرنده ای بر بالای دریاها و زمین به حرکت درآمد، اما هیچ کدام ـ نه آدمیان، نه خدایان، و نه پیام رسانان، از جمله مرغان و پرندگان ـ حقیقت را به او بازگو نکردند. هنگامی که آتنا و آرتمیس، دوستان پرسفونه، به آن مرغزار رسیدند، شکاف زمین به هم آمده بود؛ آن گل عجیب نیز ناپدید شده بود، و چیزی از پرسفونه به جز سبد پرگلش باقی نمانده بود. آن زمان که پرسفونه سوار بر ارابهٔ هادس بود و زمین های آباد و دریاهای تندآب و حتی هلیوس را سوار بر ارابه اش در آسمان می دید، به این امید بود که کسی صدای فریادش را بشنود، اما هنگامی که یکی از فرشتگان دریایی به نام سیانه در مقابل هادس مقاومت کرد و خواست مانع ربودن پرسفونه شود، هادس ضربه ای بر زمین وارد کرد و دل زمین را شکافت و با پرسفونه به داخل ژرفای سیاه و هراس انگیز زمین وارد شد. محل ربوده شدن پرسفونه را در جاهای مختلفی ذکر کرده اند، از جمله سیسیل و در کنار کوه آتنا یا در آتیک در تراس، در ایونی و بعضی در جنگل مگار گفته اند. جستجوی دمتر به دنبال فرزند در اشعار هومر چنین آمده است:

پرسفونهپرسفونه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/پرسفونه
پرسفونه در اسطوره های یونان دخترزئوس و دمتر، و ملکهٔ جهان زیرین و همسر خدای مردگان هادس است.
او را کورئه یا کوره به معنای دوشیزه یا دختر نیز می نامند.
. هومر او را به صورت شاهزاده خانمی باشکوه و معظم و نیرومند و مهیب، و به شکل بانویی هراسناک و معزز و محترم و متبرک و شاهانه توصیف می کند که لعن و نفرین های زندگان را در مورد ارواح مردگان به اجرا در می آورده است.
...
[مشاهده متن کامل]

او از طریق ربوده شدنش توسط هادس و سپس ازدواجش با او تبدیل به ملکهٔ عالم زیرین و جهان اموات شد.
رومی ها او را با نام پروسرپینا می شناسند.
نام او به معنی کسی که نور را نابود ساخت است.

بپرس