فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
همراه بودن، توجه کردن، انتظار داشتن، حضور داشتن، رسیدگی کردن، مواظبت کردن، گوش کردن، در ملازمت کسی بودن، در پی چیزی بودن، از دنبال امدن، انتظار کشیدن، پرستاری کردن
بخش کردن، پرستاری کردن، خدمت کردن، کشیش کمک کردن، عبادت کردن
پرستاری کردن، پروراندن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
پرستاری کردن، گراییدن، مواظب بودن، میل کردن، نگهداری کردن از، وجه کردن، متمایل بودن به، گرایش داشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بلند و کوتاه کردن . [ ب ُ ل َ دُ کو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، مواظبت و مراقبت و پرستاری و دلسوزی کردن . ( فرهنگ لغات عامیانه ) ( از فرهنگ فارسی معین ) .