پرستار خانه


معنی انگلیسی:
infirmary

لغت نامه دهخدا

پرستارخانه. [ پ َ رَس ْ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دارالفقراء. دارالمساکین. || جائی به مدارس و سربازخانه ها که بیماران همان بنگاه را در آن پرستاری کنند. ( فرهنگستان ) .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- گداخانه دارالفقرائ دار المساکین . ۲- مکانی که در آموزشگاهها و سربازخانه ها مختص پرستاری بیماران است.

فرهنگ عمید

محلی در آموزشگاه ها و سربازخانه ها که بیماران همان مکان را در آنجا معالجه و پرستاری کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس