پِرْس، چارلز ساندِرز (۱۸۳۹ـ۱۹۱۴)(Peirce, Charles Sanders)
(یا: پیرس) فیلسوف امریکایی و از بنیادگذاران پراگماتیسم. فرزند اخترشناس و ریاضی دان برجستۀ هاروارد، بنجامین پرس بود. در ۱۸۵۹ از هاروارد فارغ التحصیل شد. از ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۴ در دانشگاه جان هاپکینز تدریس کرد. اما شغل اصلی او پژوهشگر کمیسیون سواحل و مساحی ایالات متحده بود. آثارش بیشتر به شکل سخنرانی و مقاله است که در مجموعه ای ۸جلدی (۱۹۳۱ـ ۱۹۳۵) گرد آمده است. پرس در حوزه های گوناگون علم، فلسفۀ علم، جهان شناسی، منطق، نشانه شناسی و غیره پژوهش کرد و امروز یکی از خلاق ترین فیلسوفان امریکایی شمرده می شود. در ۱۸۷۱ همراه با ویلیام جیمز و چند شخصیت دیگر محفلی تحقیقاتی بنیاد نهاد که گاه به گونه ای طنزآمیز انجمن مابعدالطبیعه خوانده می شد، اما همۀ اعضایش دیدگاهی انتقادی به مابعدالطبیعۀ سنتی داشتند. پرس در ۱۸۷۳ در مقالۀ مشهوری که به این انجمن ارائه کرد اصول پراگماتیسم خود را عرضه کرد. این مقاله بعدها به دو مقاله با نام های «تثبیت عقیده» (۱۸۷۷) و «چگونه عقاید خود را واضح سازیم» (۱۸۷۸) تبدیل شد. پرس در این مقالات معیارهای «وضوح» و «تمایز» دکارت و لایب نیتس را برای ایضاح مفاهیم ناکافی دانست. به عقیدۀ او باید سطح سومی از وضوح در فهم را فراهم کرد که آن را به عنوان اصل پراگماتیسم چنین تعریف می کند: «ببینید نتایج عملی ای که فکر می کنیم می تواند از اوبژۀ مورد تصورمان حاصل شود، کدامند. تصور همۀ این نتایج، تصور کامل این اوبژه است». به عبارت دیگر، باید هر مفهوم را برای درک معنای آن به قضایای آزمون پذیر با نتایج عملی به صورت گزاره های شرطی (اگر p وجود داشته باشد آنگاه q حاصل می شود) تحویل کرد. مجموعۀ نتایج عملی حاصل از این گزاره ها معنای مفهوم مذکور را تشکیل می دهد. مثلاً معنای «سختی» را فقط در قضایای عملی به شکل زیر می توان درک کرد: «اگر فشارش دهید خم نمی شود»، «اگر حرارت ببیند ذوب نمی شود»، «اگر ضربه بخورد نمی شکند» و غیره. این قاعدۀ پراگماتیکی دربارۀ معنا، بر تجربه گرایان منطقی دهۀ ۱۹۲۰ تأثیر گذاشت. دیدگاه های پرس در فلسفۀ علم، ازجمله دربارۀ شک و عقیده، نیز حائز اهمیت است. پرس تحت تأثیر آرای اَلگزاندر بِین عقیده را قابلیتی برای عمل شمرد و کارکرد اندیشه را ایجاد عاداتی برای عمل دانست. عقیده حالتی آرام از ذهن و پایگاهی برای عمل است، در حالی که شک حالتی ناآرام و ناخوشایند است؛ «تحقیق» روندی است که ما را از ناآرامی شک به آرامش عقیده می رساند. از این رو یگانه هدف تحقیق، تحکیم عقیده است و به نظر پرس، روش علمی در قیاس با روش های «جزمی» یا «عقلی» این هدف را بهتر برآورده می کند. مطالعات پرس در منطق، به خصوص «منطق نسبت ها» و نشانه شناسی بسیار مهم اند. او منطق را جزیی از حوزۀ گسترده تر نشانه شناسی می داند. در حوزۀ جهان شناسی، پرس در مقابل دیدگاه گالیله ای مبنی بر وجود ضرورت در عالم، از وجود عنصری از تصادف مطلق در جهان دفاع می کند. پرس تاریخ طبیعت را حرکت از خودانگیختگی هرچه بیشتر به سوی تعیّن بیشتر می داند و قوانین طبیعت را نه قوانینی ثابت و تغییرناپذیر، بلکه محتمل و غیردقیق و بیان حالاتی از طبیعت می شمرد که در طول زمان به صورت عاداتی تثبیت شده تر و دقیق تر در می آیند. با این که پراگماتیسم به جریان فلسفی نیرومندی در امریکای قرن ۲۰ تبدیل شد، اما بسیاری از زوایای فکری پرس هنوز کشف نشده باقی مانده است. پرس در فقر و تنگدستی درگذشت.
(یا: پیرس) فیلسوف امریکایی و از بنیادگذاران پراگماتیسم. فرزند اخترشناس و ریاضی دان برجستۀ هاروارد، بنجامین پرس بود. در ۱۸۵۹ از هاروارد فارغ التحصیل شد. از ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۴ در دانشگاه جان هاپکینز تدریس کرد. اما شغل اصلی او پژوهشگر کمیسیون سواحل و مساحی ایالات متحده بود. آثارش بیشتر به شکل سخنرانی و مقاله است که در مجموعه ای ۸جلدی (۱۹۳۱ـ ۱۹۳۵) گرد آمده است. پرس در حوزه های گوناگون علم، فلسفۀ علم، جهان شناسی، منطق، نشانه شناسی و غیره پژوهش کرد و امروز یکی از خلاق ترین فیلسوفان امریکایی شمرده می شود. در ۱۸۷۱ همراه با ویلیام جیمز و چند شخصیت دیگر محفلی تحقیقاتی بنیاد نهاد که گاه به گونه ای طنزآمیز انجمن مابعدالطبیعه خوانده می شد، اما همۀ اعضایش دیدگاهی انتقادی به مابعدالطبیعۀ سنتی داشتند. پرس در ۱۸۷۳ در مقالۀ مشهوری که به این انجمن ارائه کرد اصول پراگماتیسم خود را عرضه کرد. این مقاله بعدها به دو مقاله با نام های «تثبیت عقیده» (۱۸۷۷) و «چگونه عقاید خود را واضح سازیم» (۱۸۷۸) تبدیل شد. پرس در این مقالات معیارهای «وضوح» و «تمایز» دکارت و لایب نیتس را برای ایضاح مفاهیم ناکافی دانست. به عقیدۀ او باید سطح سومی از وضوح در فهم را فراهم کرد که آن را به عنوان اصل پراگماتیسم چنین تعریف می کند: «ببینید نتایج عملی ای که فکر می کنیم می تواند از اوبژۀ مورد تصورمان حاصل شود، کدامند. تصور همۀ این نتایج، تصور کامل این اوبژه است». به عبارت دیگر، باید هر مفهوم را برای درک معنای آن به قضایای آزمون پذیر با نتایج عملی به صورت گزاره های شرطی (اگر p وجود داشته باشد آنگاه q حاصل می شود) تحویل کرد. مجموعۀ نتایج عملی حاصل از این گزاره ها معنای مفهوم مذکور را تشکیل می دهد. مثلاً معنای «سختی» را فقط در قضایای عملی به شکل زیر می توان درک کرد: «اگر فشارش دهید خم نمی شود»، «اگر حرارت ببیند ذوب نمی شود»، «اگر ضربه بخورد نمی شکند» و غیره. این قاعدۀ پراگماتیکی دربارۀ معنا، بر تجربه گرایان منطقی دهۀ ۱۹۲۰ تأثیر گذاشت. دیدگاه های پرس در فلسفۀ علم، ازجمله دربارۀ شک و عقیده، نیز حائز اهمیت است. پرس تحت تأثیر آرای اَلگزاندر بِین عقیده را قابلیتی برای عمل شمرد و کارکرد اندیشه را ایجاد عاداتی برای عمل دانست. عقیده حالتی آرام از ذهن و پایگاهی برای عمل است، در حالی که شک حالتی ناآرام و ناخوشایند است؛ «تحقیق» روندی است که ما را از ناآرامی شک به آرامش عقیده می رساند. از این رو یگانه هدف تحقیق، تحکیم عقیده است و به نظر پرس، روش علمی در قیاس با روش های «جزمی» یا «عقلی» این هدف را بهتر برآورده می کند. مطالعات پرس در منطق، به خصوص «منطق نسبت ها» و نشانه شناسی بسیار مهم اند. او منطق را جزیی از حوزۀ گسترده تر نشانه شناسی می داند. در حوزۀ جهان شناسی، پرس در مقابل دیدگاه گالیله ای مبنی بر وجود ضرورت در عالم، از وجود عنصری از تصادف مطلق در جهان دفاع می کند. پرس تاریخ طبیعت را حرکت از خودانگیختگی هرچه بیشتر به سوی تعیّن بیشتر می داند و قوانین طبیعت را نه قوانینی ثابت و تغییرناپذیر، بلکه محتمل و غیردقیق و بیان حالاتی از طبیعت می شمرد که در طول زمان به صورت عاداتی تثبیت شده تر و دقیق تر در می آیند. با این که پراگماتیسم به جریان فلسفی نیرومندی در امریکای قرن ۲۰ تبدیل شد، اما بسیاری از زوایای فکری پرس هنوز کشف نشده باقی مانده است. پرس در فقر و تنگدستی درگذشت.
wikijoo: پرس،_چارلز_ساندرز_(۱۸۳۹ـ۱۹۱۴)