دیکشنری
مترجم
بپرس
پرزدار کردن
دنبال کنید
مترادف ها
fuzz
(فعل)
گیج کردن، ریش ریش شدن، کرکی شدن، کرکی کردن، پرزدار کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها