پرزحیر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) پر اندوهپر غم: ( دل بنده پر زحیر است و خواستمی که مرده بودمی تا این روز ندیدمی . )( بیهقی ) .
فرهنگ عمید
۲. پراندوه.
پیشنهاد کاربران
پرزحیر ؛ پر اندوه. پر غم. سخت اندوهناک : دل بنده پر زحیر است و خواستمی که مرده بودمی تا این روز ندیدمی. ( تاریخ بیهقی ) .
دلم پر زدرد است و جهال خلق
ز من جمله زینند دل پر زحیر.
ناصرخسرو.
دلم پر زدرد است و جهال خلق
ز من جمله زینند دل پر زحیر.
ناصرخسرو.