پرده دری. [ پ َ دَ / دِ دَ ] ( حامص مرکب ) هتک. هتک ستر. تهتک. هتاکی. تندید.اذاعه سِر. مقابل پرده داری ، پرده پوشی : هزار بار بگفتم که راز عشق ترانهان کنم نکنم بی دلی و پرده دری.سوزنی.تنها نه ز راز دل من پرده برافتادتا بود فلک شیوه او پرده دری بود.حافظ.
نامحرمی کردن، بی حرمتی، افشا گری، گستاخی، بیشرمی ، رسوایی، گذر از حد معین، برداشتن مانع وحجابنو آوریهتک ستر. [ هََ ک ِ س ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرده دری . دریدن پرده . خرق ستر. ( یادداشت مؤلف ) .هتک . هتاکی . رسوایی . لودادن .افشاگری، رسواسازی، رسوایی، شوخ چشمی، هتاکی، هتک+ عکس و لینک