پرده برداشتن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
روشنگری
پرده برداشتن ؛ راه دادن بدرون. بیکسو زدن پرده :
چو برداشت پرده ز در هیربد. . .
فردوسی.
چو برداشت پرده ز در هیربد. . .
فردوسی.
آشکار ساختن
هویدا کردن
رسوا کردن
برملا کردن
هویدا کردن
رسوا کردن
برملا کردن
نشان دادن