پرداختن به کاری


معنی انگلیسی:
bestir, cope, do, proceed

پیشنهاد کاربران

Get down to business
Proceed
کاری را کردن
دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن :
به که بکاری بکنی دست خوش
تا نشوی پیش کسان دستکش.
نظامی.
در پیش گرفتن کاری

بپرس