پرخاشگر

/parxASgar/

مترادف پرخاشگر: پرخاشجو، ستیزه جو، ستیزه طلب، عربده جو، غوغاگر، غوغایی، فتنه جو، ملامت گر، هنگامه طلب

متضاد پرخاشگر: نوازشگر

معنی انگلیسی:
aggres sor, aggressive, belligerent, snarlingly, feisty

فرهنگستان زبان و ادب

{aggressive} [روان شناسی] ویژگی فردی که پرخاشگری می کند

واژه نامه بختیاریکا

هلارنا؛ هگونا

مترادف ها

aggressor (اسم)
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، حمله کننده، غاصب

aggressive (صفت)
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، پرتکاپو، سلطه جو، پر پشتکار

فارسی به عربی

عدوانی , معتدی

پیشنهاد کاربران

عصبی
عصبانی و بی عصاب
کسی که عصبانی شده و نمیتواند خشم خود را کنترل یا ( مهار ) کند که نتیجه آن:فحش و فریاد کشیدن است.
کسی عصبانی شده و به دیگران فُش دهد
بی اعصاب
کسی که پرخاش می کند
و فحش می دهد
کسی که عصبانی است.
هتاک
تندخو
عصبی

بپرس