پرخاشگر
/parxASgar/
مترادف پرخاشگر: پرخاشجو، ستیزه جو، ستیزه طلب، عربده جو، غوغاگر، غوغایی، فتنه جو، ملامت گر، هنگامه طلب
متضاد پرخاشگر: نوازشگر
معنی انگلیسی:
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، حمله کننده، غاصب
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، پرتکاپو، سلطه جو، پر پشتکار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ژکاره
دکتر پزشکیان خرتون کرده یا از قبل الاغ بودید یا هدفتون خر کردن ما هست؟
دیگه گول نمی خوریم. . .
دیگه گول نمی خوریم. . .
عصبی
عصبانی و بی عصاب
کسی که عصبانی شده و نمیتواند خشم خود را کنترل یا ( مهار ) کند که نتیجه آن:فحش و فریاد کشیدن است.
کسی عصبانی شده و به دیگران فُش دهد
بی اعصاب
کسی که پرخاش می کند
و فحش می دهد
کسی که پرخاش می کند
و فحش می دهد
کسی که عصبانی است.
هتاک
تندخو
عصبی
عصبی