پرجگری

لغت نامه دهخدا

پرجگری. [ پ ُ ج ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) دلاوری. دلیری :
بروز معرکه این پردلی و پرجگریست
که یک سواره شود پیش لشکری جرار.
فرخی.

پیشنهاد کاربران

بپرس