پرتوقع

/portavaqqo~/

مترادف پرتوقع: پرتمنا، متوقع، پرمدعا

متضاد پرتوقع: بی توقع، قانع

برابر پارسی: بسیار خواه

معنی انگلیسی:
assuming, exigent

لغت نامه دهخدا

پرتوقع. [ پ ُ ت َ وَق ْ ق ُ ] ( ص مرکب ) بسیار متوقع. که توقع بسیار دارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه توقع بسیار داردبسیار متوقع.

پیشنهاد کاربران

بپرس