پرتوافکن
/parto~afkan/
مترادف پرتوافکن: درخشان، ساطع، منیر، نورافشان، نوربخش، نورپاش، نورگستر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) نور افکن
فرهنگ عمید
مترادف ها
درخشان، پرتوافکن، شاخدار، پر پرتو
خیال باف، طرح ریز، پروژکتور، پرتو افکن، پیش افکن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
معنی پرتوافکن:
یک نوع اسم
یک نوع اسم