دیکشنری
مترجم
بپرس
پربو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پربو. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) مُعطر. پرعطر. خوشبوی. و رجوع به پربوی شود.
فرهنگ عمید
پرعطر، خوش بو.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها