پربها

/porbahA/

مترادف پربها: ارزشمند، بهادار، بهاور، پرارزش، پرقیمت، ثمین، قیمتی، گرانبها، گرانقیمت، نفیس

متضاد پربها: کم بها

معنی انگلیسی:
expensive, valuable, blue-chip

فرهنگ اسم ها

اسم: پربها (دختر) (فارسی) (تلفظ: porbahā) (فارسی: پربها) (انگلیسی: porbaha)
معنی: پرارزش، پرقیمت، گران بها، بهاور، ارزشمند، باارزش، قیمتی
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

پربها. [ پ ُ ب َ ]( ص مرکب ) گران قیمت. که قیمت بسیار دارد. پُرارزش. ثمین. پرقیمت. گرانمایه. قیمتی. گران. بهاگیر. گران بها. گران سنگ. بهاوَر. نفیس. مقابل کم بها :
پشیمان تر آنکس که خود برنداشت
از آن گوهر پربها سر بگاشت.
فردوسی ( شاهنامه ج 4 ص 1660 ).
نداد آن سر پربها رایگان
همی تاخت تا آذرآبادگان.
فردوسی.
یکی پربها تیز طنبور خواست
همی رزم پیش آمدش سور خواست.
فردوسی.
دبیرش بیاورد عهد کیان
نبشته بر آن پربها پرنیان.
فردوسی.
همیشه تا که بوددر جهان عزیز درم
چنانکه هست گرامی و پربها دینار.
فرخی.
بدین بی کران گوهر پربها
هم از چنگ مرگش نیامد رها.
اسدی.
قدر و بهای مرد نه از جسم فربه است
بل قدر مرد از سخن و علم پربهاست.
ناصرخسرو.
گر همی جوئید دُرّ پربها
ادخلوا الأبیات من ابوابها.
مولوی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) چیزی که قیمت بسیار داردگرانبها پر ارزش پر قیمت گران قیمت بهاور ثمین مقابل کم بها.

فرهنگ عمید

پرارزش، پرقیمت، گران بها، بهاور.

مترادف ها

valuable (صفت)
با ارزش، نفیس، گرانبها، پر بها، قیمتی

invaluable (صفت)
فوق العاده گرانبها، پر بها، غیرقابل تخمین، چیز بی ارزش

فارسی به عربی

شیء ثمین
ثمین

پیشنهاد کاربران

بپرس