پربرکتی

مترادف ها

luxuriance (اسم)
وفور، انبوهی، حاصلخیزی، شکوه و جلال، پربرکتی

unction (اسم)
نرمی، روغن مالی، تدهین، مرهم، روغن، چرب زبانی، مرهم گذاری، حظ، لینت، پربرکتی، تلذذ

پیشنهاد کاربران

بپرس