پراگماتیست

پیشنهاد کاربران

برابر پارسیِ �کارکردکرا� برای واژه ی لاتینی �پراگماتیست�، تنها در چارچوبی دربرگیرنده ( کُلّی ) به آرش هر آدمی که از کارکرد خوبی برخوردار و به آن گرایش دارد، درست است؛ ولی در چارچوبِ برخوردی سمتگیری شده ( مشخص یا کُنکِرِت ) که این واژه ی لاتینی برای آن ساخته و پرداخته شده از هیچگونه آرش و مانشی برخوردار نیست. برابر پارسی درست آن تا آنجا که من به آن رسیده ام و می تواند باز هم بهبود یابد، آمیخته واژه ی �فرجام گرا�ست ( بنگرید به �پراگماتیسم� در همین واژه نامه )
...
[مشاهده متن کامل]

>>>>>>>>>>>>>
آمیخته واژه ی �فرجام گرایی� را همتراز با واژه ی از ریشه لاتینی پراگماتیسم ( pragmatism ) که در زبان پارسی نیز راه یافته و کاربرد دارد، ساخته ام؛ واژه ی �فرجام� در آن آمیزه را به آرش و بجای �مصلحت� که به گوش بیش تر ایرانیان آشناتر است، بکار برده ام. این �فرجام گرایی� در چارچوب سامانه ی سرمایه داری که سود هرچه بیش تر و زودتر دسترس پذیر، بنیاد اقتصادی آن را می سازد، ناگزیر آرش و مانشی کوته بینانه، سودجویانه و فرصت جویانه به خود می گیرد؛ می توان �پراگماتیسم� را �فرجام گرایی کوته بینانه� نیز نامید؛ گرچه از دید من، همان �فرجام گرایی� برگردان خوبی برای آن است؛ زیرا چنین دیدگاهی، تنها در چارچوب سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی از آرش و مانشی درخور در همان چارچوب، برخوردار بوده و با از میان رفتن این سامانه ی تبهکار، همه ی چنین مانش ها و دیدگاه های ساخته و پرداخته ی نهادهای مغزشویی سرمایه داری نیز از پهنه ی گیتی رخت برخواهند بست.
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوندِ زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/07/blog - post_738. html

برابر پارسی واژگان پراگماتیست و پراگماتیسم:
کارکردگرا = پراگماتیست
کارکردگرایی= پراگماتیسم
پراگماتیست - بهادری - پراگماتیست
به فرد یا افرادی که عقاید پراگماتیسمی داشته باشند، رجوع به معنی پراگماتیسم

بپرس