پراکنیدن. [ پ َ ک َ دَ ] ( مص ) پراکندن : بسا مرد لئیما که می بخوردکریمی بجهان در پراکنید.رودکی. || تخلف کردن.سرپیچی کردن : مرا مرده در خاک مصر آکنیدز گفتار من هیچ مپراکنید.فردوسی.و رجوع به پراکندن و درپراکنیدن شود.