واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
حرارت، رابطه، این علامت، خط تیره، فاصله میان دو حرف، پراکنده کردن
افشاندن، پراکنده کردن
پریشان کردن، پراکنده کردن، متفرق کردن، متفرق ساختن، پریشان شدن
افشاندن، پراکنده کردن، متفرق کردن
افشاندن، منتشر کردن، پخش کردن، پراکنده کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
از هم برگرفتن ؛ پراکنده کردن. مقابل گرد کردن :
به سیم و زر نکونامی بدست آر
منه بر هم که برگیرندش از هم.
به سیم و زر نکونامی بدست آر
منه بر هم که برگیرندش از هم.
تفریق
انتشار
آشفته
نشر