دیکشنری
مترجم
بپرس
پراکنده شدن
معنی انگلیسی
:
circulate
,
effuse
,
scatter
,
spread
,
to be scattered
دنبال کنید
واژه نامه بختیاریکا
تِکستِن؛ کِتستن؛ پِنگیرِستِن
جدول کلمات
انتشار, تفرق
مترادف ها
scatter
(اسم)
پراکنده شدن
پیشنهاد کاربران
منتشر
شتات
انتشار, تفرق
تفرق
انتشار
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها