پراکنده دل. [ پ َ ک َ دَ / دِ دِ] ( ص مرکب ) پریشان خاطر. پراکنده خاطر : خداوند روزی بحق مشتغل پراکنده روزی پراکنده دل.سعدی.نخواهی که باشی پراکنده دل پراکندگان را ز خاطر مهل.سعدی.پراکنده دل گشت از آن عیبجوی.سعدی.
پریشان حال، پراکنده خاطر، پریشان خاطر: نخواهی که باشی پراکنده دل / پراکندگان را ز خاطر مهل (سعدی۱: ۷۹ ).