لغت نامه دهخدا
- پرمیوه شدن ؛ اِثمار.
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
مترادف ها
فراخ، خوشحال، بشاش، خوشدل، خوش، شاد دل، سرحال، خرم، مسرور، شاد، خوشنود، سرمست، سبک روح، با نشاط، شادمان، خوش وقت، خشنود، خندان، سرخوش، شاد کام، پرنشاط، پر میوه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید