پرمشغله

/pormaSqale/

مترادف پرمشغله: پرکار، گرفتار

مترادف ها

preoccupied (صفت)
گرفتار، شیفته، پریشان حواس، پرمشغله

hardscrabble (صفت)
پرمشغله، سخت مشغول، دارای زندگانی سخت و مشکل

پیشنهاد کاربران

پُرمَشغَله: پرکار، گرفتارکننده، درگیرکننده
hardly have time to think
busy as a bee
as busy as a bee
swamped

بپرس