پر ریختن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- پر افکندن : ( آنجا که عقاب پر بریزد از پش. لاغری چه خیزد ۲ )?- مجرد گردیدن از علایق .

مترادف ها

exuviate (فعل)
پوست انداختن، پر ریختن

mew (فعل)
حبس کردن، پر ریختن، میو میو کردن، در اصطبل نگهداری کردن، موی ریختن

فارسی به عربی

نورس

پیشنهاد کاربران

کرک و پر ریختن: کنایه از ترسیدن، جا زدن، کم آوردن هم راه با ترس و ناتوانی
در زبان ترکی اصطلاحی است که می گویند:: قورخودان تؤک توکور " معنی تحت الفظی می شود " از ترس مو می ریزد :" ولی در اصطلاح یعنی : بسیار می ترسد .
پر ریختن:عاجز ماندن
( ( شحنه شب خون عسس ریخته
بر شکرش پر مگس ریخته ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 273 . )

بپرس