پربدایع. [ پ ُ ب َ ی ِ ] ( ص مرکب ) پرطرایف : بخواست آتش و آن شهر پربدایع رابه آتش و به تبر کرد با زمی هموار.فرخی.اشعار پربدایع دوشیزه ٔمن است بی شایگان ولیک به از گنج شایگان.وطواط.