پذیرفتنی
/paziroftani/
مترادف پذیرفتنی: باورکردنی، پسندیده، قابل قبول، مطلوب، مقبول، موردپسند
متضاد پذیرفتنی: غیرقابل قبول، نپذیرفتنی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
قابل قبول، قابل پذیرش، پذیرفتنی، مقبول، مناسب، پسندیده، پذیرا، خوشایند، خوب
قابل قبول، پذیرفتنی، مجاز، روا، قابل تصدیق
پذیرفتنی، باور کردنی، محتمل، قابل استماع
قابل قبول، پذیرفتنی، قابل وصول، دریافت کردنی، بروات وصولی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید