پذیرش

/pazireS/

مترادف پذیرش: اجابت، استجابت، پذیرایی، تقبل، عهده گیری، قابلیت، قبول، مطاوعت

متضاد پذیرش: رد

معنی انگلیسی:
acceptance, agreement, agrement, admittance, admission, acceptability, acceptableness, allowance, assent, compliance, intake, receipt, reception, resignation, sanction, tolerance, yes

لغت نامه دهخدا

پذیرش. [ پ َ رِ ] ( اِمص ) مصدر دوم پذیرفتن. قبول. پذیرفتاری. تعهّد. تقبّل. فرمانبرداری. ( برهان ) : و به بخارا شدند [ یعنی حسین طاهر و عبداﷲ صابونی ] و امیر خراسان را پذیرشها کردند به مالهاء بزرگ. ( تاریخ سیستان ).
بدادو دهش دل بیارای ورای
پذیرش کن از نیکوی با خدای.
اسدی.
خردمند رو از پذیرش نتافت
بغوّاصی در بدریا شتافت.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم پذیرفتن )۱- قبول ۲- فرمانبرداری. ۳- قبول تائ دی. وجه و مال . ۴- موافقت دولتی برای شناختن نمایند. سیاسی دولت دیگر نزد خود . ۵- قبولی بانک یعنی پذیرفتن پرداخت سندی .

فرهنگ معین

(پَ رِ ) (اِمص . ) ۱ - فرمانبرداری . ۲ - قبول . ۳ - به رسمیت شناخته شدن نمایندة یک دولت نزد دولتی دیگر.

فرهنگ عمید

۱. پذیرفتاری، پذرفتاری، قبول.
۲. تعهد، آگرمان.
۳. فرمان برداری.
۴. (اسم ) قسمتی در بیمارستان، هتل و امثال آن که وظیفۀ متصدی آن ثبت نام مراجعین است.

فرهنگستان زبان و ادب

{admission} [مدیریت سلامت] پذیرفتن رسمی فرد برای دریافت خدمات مراقبت سلامت از مراکز ارائه کنندۀ خدمات بالینی سرپایی و بستری و سایر خدمات مرتبط
{reception desk, reception} [گردشگری و جهانگردی] محلی در مهمان خانه/ هتل که مهمانان و مراجعه کنندگان در هنگام ورود، به آنجا مراجعه و تقاضای خود را عنوان می کنند

دانشنامه عمومی

پذیرش (روان شناسی). پذیرش در روان شناسی به معنی رضایت فرد نسبت به واقعیتِ یک وضعیت، به رسمیت شناسی یک فرایند یا شرایط ( اغلب وضعیت منفی یا ناخوشایند ) بدون تلاش برای تغییر یا مقاومت در برابر آن است. [ ۱]
عکس پذیرش (روان شناسی)

پذیرش (فیلم). پذیرش ( به انگلیسی: Admission ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۳ و به کارگردانی پال وایتز است. در این فیلم بازیگرانی همچون تینا فی، پل راد، مایکل شین، لیلی تاملین، والاس شاون، نات وولف، گلوریا روبن، کریستوفر ایوان ولچ، سونیا والگر، لیا هنکوک ایفای نقش کرده اند.
عکس پذیرش (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آگرمان, قبول, تعهد, فرمانبرداری

مترادف ها

assent (اسم)
پذیرش، موافقت

acceptance (اسم)
پذیرش، قبولی حواله، حوالهء قبول شده

admission (اسم)
پذیرش، دخول، تصدیق، قبول، اعتراف، ورودیه، درامد، اجازهء ورود، بارداد

reception (اسم)
پذیرش، قبول، برخورد، پذیرایی، مهمانی، دریافت

acceptation (اسم)
پذیرش، قبول معنی عرف، معنی مصطلح، قبول ضمنی

imprimatur (اسم)
پذیرش، قبول، تصویب، اجازه چاپ

فارسی به عربی

استقبال , تصریح , دخول , قبول , مریض , موافقة

پیشنهاد کاربران

پذیرش می تواند معنی گردن نهادن هم باشد . پذیرش = گردن نهادن
پذیرا _ پذیرش
اگرمان
Acceptance
قبولی
گرفتن

بپرس