پذرفتگاری. [ پ ِ رُ] ( حامص مرکب ) قبول. پذرفتاری : از زبان عبدالملک بن نوح پذرفتگاریها کردند و بوفور رعایت و مزید عنایت موعود گردانیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || در بیت ذیل این کلمه آمده و چنین مینماید که بمعنی دعا و آفرین و درود یا اعتذار ومعذرت باشد : درودت باد شهرو از شهنشاه ز داماد نکوبخت نکوخواه درودت با بسی پذرفتگاری بشاهی و مهی و کامگاری.