پذرفتار

لغت نامه دهخدا

پذرفتار. [ پ ِ رُ ] ( نف ) پذیرفتار. کفیل. ( زمخشری ). حمیل. پایندان. ضامن. کسی که کم و بسیار کسی بر گردن گیرد و برساند. صبیر.غریر. قبیل. ( منتهی الارب ). کافل. زعیم :
دلت براز خدااز زمانه راهبر است
کفت به روزی خلق خدای پذرفتار.
اسدی.
- پذرفتار شدن ؛ زعامت. ضمانت. کفالت. پایندانی.

فرهنگ فارسی

پذیرفتار، پذرفتکار، قبول کننده، ضامن، کفیل
( صفت ) کسی که کم و بسیار کسی برگردن گیرد و برساند پایندان ضامن کفیل پذیرفتار.

فرهنگ معین

(پَ رُ ) (ص فا. ) ۱ - ضامن ، کفیل . ۲ - فرمانبردار.

فرهنگ عمید

۱. قبول کننده.
۲. ضامن، کفیل.
۳. فرمان بردار.

پیشنهاد کاربران

بپرس