پدیدارشناسی روح

دانشنامه عمومی

پدیدارشناسی روح یا پدیدارشناسی جان[ ۱] یا پدیدارشناسی ذهن[ ۲] یکی از مهم ترین آثار فلسفی هگل است.
ارزش این کتاب در آن است که اولاً می توان آن را اولین کتاب هگلی هگل نامید که در آن وی به تمامی از چهارچوب اندیشه های پیشینیانش، به ویژه کانت و شلینگ، رهایی یافته و خود را به عنوان فیلسوفی صاحب سبک نشان می دهد. ثانیاً پدیدارشناسی روح واجد چنان نظام فلسفی عمیقی است که حتی اگر هگل، غیر از آن، هیچ کتاب دیگری نمی نوشت، این کتاب به تنهایی این قابلیت را داشت که هگل را به فیلسوفی بزرگ بدل سازد. [ ۳]
کتاب در آگهی پدیدارشناسیِ روح، در روزنامه ی بامبرگ، در ۲۸ ژوئن ۱۸۰۷، که احتمالاً به قلم خود هگل نوشته شده است، اینگونه معرفی شده است:[ ۴]
«پدیدارشناسیِ روح دانشِ پدیدارشونده را عرضه می کند و می بایست جایگزینِ تبیین های روان شناسانه یا همچنین مباحث انتزاعی تر درباره ی بنیان گذاریِ دانش شود. این اثر تمهید برای علم را از نظرگاهی موردِ ملاحظه قرار می دهد که به وسیله ی آنْ این تمهیدْ نوعی فلسفه ی تازه، جالبِ توجه و نخستین علمِ فلسفه است. این اثر قالب های مختلفِ روح را در مقام منزلگاه های یک راه دربرمی گیرد، راهی که از طریقِ آنْ این روح به دانشِ محض یا روحِ مطلق بدل می شود. از این رو، در بخش بندی های اصلیِ این علم، بخش هایی که دوباره به چندین بخش تقسیم می شوند، آگاهی، خودآگاهی، عقلِ مشاهده گر و کنش گر، خودِ روح، به منزله ی روحِ اخلاقی عرفی، فرهیخته و اخلاقی، و نهایتاً به منزله ی روحِ دینی در صورِ مختلف اش، موردِ ملاحظه قرار می گیرند. غنای نمودهای روح، غنایی که در نظرِ اول آشوبناک به نظر می رسد، در این اثر به قالبِ نظمی علمی درمی آید که این نمودها را بر حسبِ ضرورت شان نمایش می دهد. امورِ ناکامل خود را در این نظمِ علمی منحل می کنند و به امورِ والاتری برمی گذرند که حقیقتِ قریب شان اند. آن ها حقیقتِ فرجامین شان را ابتدا در دین و سپس در علم، به مثابه ی نتیجه ی کلِ این فرایند، می یابند».
هگل آخرین بخش های این کتاب را در اکتبر ۱۸۰۶ نوشت، یعنی هنگامی که ناپلئون بناپارت در نبرد ینا–اورشتدت مشغول جنگ با نیروهای پروس بود. یک روز پیش از آغاز نبرد، ناپلئون وارد شهر ینا شد. ساعاتی بعد، هگل در نامه ای به دوستش فردریش امانوئل نیتامر نوشت:
امپراتور - این روح جهان - را در حال بیرون تاختن از شهر برای اکتشاف دیدم. به راستی احساس شگفت انگیزی است دیدن چنین فردی، که خلاصه شده در اینجا در یک لحظه، سوار بر یک اسب، به آن سوی جهان دست می یازد و بر آن چیره می شود. . . این مرد فوق العاده، که ستایش نکردنش غیرممکن است.
عکس پدیدارشناسی روحعکس پدیدارشناسی روح
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پدیدارشناسی روح (Die Phanomenologie des Geistes)
کتابی در فلسفه، تألیف گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، به زبان آلمانی، منتشرشده در ۱۸۰۷. نظریۀ روح مطلق هگل در این کتاب به بهترین وجهی بیان فلسفی خود را یافته است. عمدۀ مباحثی که در این کتاب بدان پرداخته شده است، عبارت اند از تجربه و شناخت، خدایگان و بنده، روح بی واسطه، فردگرایی، انقلاب، خردباوری، و جز آن ها. هگل در پیش گفتار این کتاب، که یکی از شاهکارهای فلسفی به شمار می رود، می کوشد فلسفه را در والاترین جایگاه دانش بشری و برتر از علم بنشاند. به باور هگل، آنچه ما دربارۀ هر مرحله از تاریخی که در آنیم می دانیم، با آنچه واقعاً هست متفاوت است و بنابراین، هر لحظه سرشار از آگاهی به لحظۀ قبل از خود است. گسترش تاریخی روح مطلق حائز سه مرحلۀ اساسی است؛ آگاهی عینی، خودآگاهی فردی، و خودآگاهی جمعی. هگل در این کتاب، که خود آن را پیش درآمدی بر نظام فلسفی اش می داند، بر آن است که فهم آدمی باید از روزمرگی به قلمرو فلسفی فرابرده شود. بدین سان، حقیقت روح جز با فلسفه دریافتنی نیست و چنین است که الزامی می نماید تاریخ تجربۀ بشری از درون وانمایانده شود. آرای هگل در این کتاب دستامد نظریه پردازی های گاه متخالف بوده است؛ طرفه آن که هرکس بر ظن خود به برخی از فقرات مبهم کتاب ارجاع می دهد و حرف خود را بر کرسی می نشاند. مثلاً این گفته در پیش گفتار که آنچه ضروری است عقلانی است، و آنچه عقلانی است ضروری است، هم ظهور فاشیسم و هم ظهور استالینیسم را توجیه می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس