پدرکشته

لغت نامه دهخدا

پدرکشته. [ پ ِ دَ ک ُ ت َ / ت ِ] ( ن مف مرکب ) آنکه پدرش را کشته باشند :
پدرکشته را شاه گیتی مخوان
کنون کز سیاوش نماند استخوان.
فردوسی.
پدر کشتی و تخم کین کاشتی
پدرکشته کی می کند آشتی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پدرش را کشته باشند.

فرهنگ عمید

۱. کسی که پدرش را کشته باشند.
۲. [مجاز] دارای کینه و دشمنی سخت.

پیشنهاد کاربران

۱. آنکه پدرش کشته شده باشد.
۲. کنایه از به وجود آمدن مشکل و سو تفاهم بین دو نفر

بپرس