پدرسوختگی
/pedarsuxtegi/
مترادف پدرسوختگی: بدجنسی، بدذاتی، بدسرشتی، بی بتگی، خباثت، خبث، شرارت
متضاد پدرسوختگی: پدرآمرزیدگی، پدرداری
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
نیت خیر نداشتن در امور، بدخواهی پنهان و موذیانه،
متضاد آن'خیرخواهی توام با روراستی' است.
متضاد آن'خیرخواهی توام با روراستی' است.