پدرامیدن

لغت نامه دهخدا

پدرامیدن. [ پ ِ دَ ] ( مص ) نیکو شدن. خوب شدن. خرم شدن. بسهل درآمدن :
اگرچه راه ناپدرام باشد
بپدرامد چو خوش فرجام باشد.
فخرالدین اسعد ( ویس و رامین ).

فرهنگ فارسی

نیکوشدن، خوش وخرم شدن
( مصدر ) نیکو شدن خوب شدن خرم شدن .

فرهنگ عمید

۱. نیکو شدن.
۲. خوش و خرم شدن: اگرچه راه ناپدرام باشد / بپدرامد چو خوش فرجام باشد (فخرالدین اسعد: ۱۴۳ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس