پدر مادربزرگ


معنی انگلیسی:
great-grandfather, great-grandparent

پیشنهاد کاربران

پَرما: به جای پرنسهاکه به دریافت وپنداشت پر ومار به زبان فرس کهن که" پدر مادر " هستند. " پرما=پرماها. ". زودتر هم آورده بوده ام .
" پاپابزرگ =نه نه بزرگ":پدر مادر بزرگ و مادرپدر بزرگ. با شمارهء تاریخی نیاکان هم درست است برای نمونه مسگوییم؛نیای یکم نیای دوم نیای سوم چه پدری وچه مادری نیای دهم بیستم و . . . . . . .

بپرس