پخجیزیدن

لغت نامه دهخدا

پخجیزیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) در فرهنگ اسدی نسخه ٔنخجوانی آمده است : پخجیز، غلتیدن است. عسجدی گوید:
چه سود کند که آتش عشقش
دوداز دل من همی برانگیزد
پیش همه مردمان و او عاشق ( کذا )
جوینده ( کذا ) بخاک بربپخجیزد.
و رجوع به پخچیزیدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- غلطیدن بچخیزیدن.۲- پیچیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس