پتفوز

لغت نامه دهخدا

پتفوز. [ پ َ ] ( اِ ) گرداگرد دهان ومنقار مرغان. ( برهان ). پوزه. معرب آن فِطیسَه است : مستطعم الفرَس ، پتفوز اسب. ( منتهی الارب ) :
عاریت داده بدو سبلت و ریش و پتفوز
ببخارا شده هنگام صبا علم آموز.
سوزنی.
بشعر عذب دل افروز من نگر، منگر
بریش و سبلت و پتفوز و رنگ موزه من.
سوزنی.
و بدین معنی بجای حرف اول تای قرشت هم آمده است. || گرداگرد کلاه. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- گرداگرد دهان و منقار مرغان و حیوانات پوزه بتفوز بدفوز ۲- گرداگرد کلاه .

فرهنگ معین

(پَ ) ( اِ. ) نک بتفوز.

فرهنگ عمید

= بتفوز

پیشنهاد کاربران

بپرس