پتفوز. [ پ َ ] ( اِ ) گرداگرد دهان ومنقار مرغان. ( برهان ). پوزه. معرب آن فِطیسَه است : مستطعم الفرَس ، پتفوز اسب. ( منتهی الارب ) : عاریت داده بدو سبلت و ریش و پتفوزببخارا شده هنگام صبا علم آموز.سوزنی.بشعر عذب دل افروز من نگر، منگربریش و سبلت و پتفوز و رنگ موزه من.سوزنی.و بدین معنی بجای حرف اول تای قرشت هم آمده است. || گرداگرد کلاه. ( برهان ).