پاییز پدرسالار (El otono del Patriarca)
رمانی از گابریل گارسیا مارکز، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۷۵. پدرسالار خودکامه ای که چیزی بین ۱۰۷ تا ۲۳۲ سال سن دارد، در قصر خود که آغشته به مدفوع گاوان و ماکیان است، میلولد. از هیمنۀ قوۀ باه رشک برانگیز او چیزی در حدود ۵هزار ولدزنا به دنیا عرضه شده است. او زنی دارد به نام لائه سیتیا لاسارنو که عاشق دزدی از سوپرمارکت هاست و درمجموع به یک تپه گوشت و چربی می ماند. مادرش نیز که پس از مرگ به شکلی مضحک به مقام قدیسان برآمده، زن مرغ فروش زحمت کشی بوده است. راوی یکی از مدعوین ضیافتی است که پدرسالار ترتیب داده و در آن همۀ امرا و رجال جمع اند تا برای خواباندن شورشی که ارکان حکومت پدرسالار را لرزانده است، راهی بیابند. ژنرال رودریگو د آگیلار، که هم سبب این شورش مهلک است و هم مخفیانه با شورشیان همدست شده است، دیرتر از همه، در هیئتی مضحک و هزل آمیز، نزول اجلال می فرماید. مدعوین، ژنرال را به امر متاع پدرسالار سلاخی می کنند. داستان به اصول سجاوندی و پاراگراف بندی چندان پای بند نیست. پاییز پدرسالار، که از بهترین داستان های مارکز به شمار می رود و با سبک دیگر داستان های او کاملاً متفاوت است، هجویه ای تند از جباریتی است که آشکارا رنگ و بویی امریکای لاتینی دارد.