پایی

/pAyi/

لغت نامه دهخدا

پایی. ( ص نسبی ) قلیان پا، دراصطلاح اصفهانیان قلیان ِ نی پیچ. مقابل قلیان دستی.

فرهنگ فارسی

( صفت )۱- منسوب به پا آنچه مربوط بپا باشد.۲-دو صفح. فلزی که در طرفین دست. فرمان هواپیما کار گذاشته شده که با فشار دادن پایی راست هواپیما براست گردش میکند و با فشار دادن پایی چپ بسمت چپ میگردد. یا ترمز پایی . ترمزی که با فشار پا عمل کند مقابل ترمز دستی .

واژه نامه بختیاریکا

به یک پنجم محصول گفته می شود که بابت کرایه عوامل کشت به صاحبشان داده می شود

مترادف ها

pedal (صفت)
پایی، وابسته به رکاب

footy (صفت)
پست، پایی، پادار، دارای پا

فارسی به عربی

دواسة

پیشنهاد کاربران

بپرس