پایه دار

/pAyedAr/

معنی انگلیسی:
mounted, legged, provided, graded

لغت نامه دهخدا

پایه دار. [ ی َ / ی ِ ] ( نف مرکب ) صاحب قدر و منزلت. ( برهان ). صاحب رتبه. صاحب منصب. صاحب مقام. باقدرت. مقتدر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- صاحب قدر و منزلت صاحب رتبه صاحب مقام با قدرت مقتدر . ۲- آنکه در ادارات دولتی صاحب پایه و رتبه است .

فرهنگ معین

( ~. )(ص فا. )۱ - بلندمرتبه ،صاحب - منصب .

فرهنگ عمید

۱. دارای پایه، آنچه پایه داشته باشد.
۲. [مجاز] کسی که در ادارۀ دولتی پایه و رتبه دارد.
۳. [مجاز] صاحب رتبه.
۴. [مجاز] دارای قدر و منزلت.

مترادف ها

legged (صفت)
پادار، لندوک، پادراز، پایه دار

leggy (صفت)
پایه دار، پروپاچه دار

پیشنهاد کاربران

پایه دار : [عامیانه، اصطلاح] هر چیزی که پایه داشته باشد.

بپرس