پایداره. [ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) مددکار. یاری دهنده. ( برهان ). پایمرد. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( برهان ) : زهی مودت تو پایداره اقبال زهی عداوت تو دست موزه حرمان.رضی الدین نیشابوری ( از فرهنگ جهانگیری ).