پایجامه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
تنبان، شلوار، پیژامه، سراویل
چشمم آن دم که سراویل به پایم نبود
به ره پاچه ی تنبان نگران خواهد بود.
�نظام قاری�
چشمم آن دم که سراویل به پایم نبود
به ره پاچه ی تنبان نگران خواهد بود.
�نظام قاری�
پیژامه - لباس راحتی