پایازی

لغت نامه دهخدا

پایازی. ( ص ) سوزش و درد باشد و آنرا بعربی جوی خوانند. ( برهان ). و بعض لغت نویسان این بیت را شاهد آورده اند:
دور بادا شده از خانه و کاشانه تو
بوی حنّا و خضاب و زنخ پایازی.
سوزنی.
سوزنی در قصیده ای که شروع آن جدّ است و در مدح دهقان غازی نامی گفته است در آخر قصیده گوید:
هیچ شعری نبود اندر شعر خوش من
کاندر او طیبتکی نبود و زیج و بازی
گرچه با نازی امامیست بهمسایگیت
تو ز خوش صحبتیش با طرب و با نازی
دور بادا شده از خانه و کاشانه تو
بوی حنّا و خضاب زنخ بانازی.
و بر حسب اغلب احتمالات با نازی یا چیزی شبیه به آن نسبت این امام است و سوزنی بمزاح دوری او را و بوی حنّا و خضاب زنخ او را از خانه ممدوح از خدا به دعا میخواهد.

فرهنگ فارسی

سوزش و درد باشد و آنرا بعربی جوی خوانند

پیشنهاد کاربران

بپرس