پای گرد کردن

لغت نامه دهخدا

پای گرد کردن. [ گ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اعتکاف :
جهان از بدیها بشویم برای
پس آنگه کنم در کُهی گرد پای.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

اعتکاف

پیشنهاد کاربران

پای گرد کردن: کنایه ی ایماست از نشستن و از کار و تلاش دست باز داشتن و آسودن .
( ( جهان از بدیها بشویم ، به رای؛
پس آنگه کنم، درکَهی گِردْ پای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

بپرس