( پای کم آوردن ) پای کم آوردن. [ ک َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) عاجز شدن. کوتاهی کردن در کاری بمقابله کسی. ( غیاث اللغات ) : من آن کسم که چو کردم به هجو گفتن رای هزار منجیک از پیش من کم آرد پای.سوزنی.